هنر و ادبیات

هنر و ادبیات

سلام
قدمتون به روی چشم ^_^
این وب متعلق به شماست.
کپی از مطالب و تصاویر هم آزاد
ممنون از بازنشرتون :)

بایگانی

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جملات زیبا» ثبت شده است

طولانی ترین سفر انسان؛

سفر به درون خود است ...

منبع: مرجان سرخ

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۷

رمانتیک ترین داستان عاشقانه؛

رومئو و ژولیت نیست که با هم از دنیا رفتند؛

بلکه قصه ی پدر بزرگ و مادربزرگ است؛

که به پای هم پیر شدند ...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۱

 

ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺨﺸﯿﺪ؛

ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯾﻢ
ﮐﻮﭼﮑﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﮔﺎﻣﻬﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺯ می دارند .

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۲:۵۸

«بر باد رفته»؛

صد بار بهتر است از؛

«از یاد رفته» ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۵۵

وقتی چترت خداست؛

بگذار ابر سرنوشت؛

هر چقدر می خواهد ببارد ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۱

برای کشتی های بی حرکت؛

موج ها تصمیم می گیرند ...!

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۸

پروردگارا؛

اینک، سکان زندگی طوفان زده ام را به تو می سپارم؛

می دانم که نتیجه ی این اعتماد و توکل، آرامش است ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۰

بخشش را "بخش کن"... محبت را "پخش کن" ...

 غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ...

 "به طرف" گوش بده... "بی طرف" نظر بده ...

 شکیبایی... بر هر "دعوایی"، "دواست"...

 هر چه "بضاعتمان" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است...

 وقتی "عصبانی" هستم ... "لب به لبخند" نمی زنم!

 با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری" ...

 "بخشش" ... پاک کن "رنجش" ...

 به "خشم" ... "چشم" نگو ...

 در اینکه با هم "تفاوت داریم"...  با هم "تفاهم داریم"!؟

 موقع عصبانیت... "داد نزن" خود را  "باد بزن"!

 سوء تفاهم، "تیر خطایی" است... که از "گمان" رها می شود!

 انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست.

 "آتشنشان" باش ... "آتشفشان" نباش ...

 از دورویی "دوری" کنیم... جای "دوری" نمی رود!

 وقتی "دور هم" جمع نشدیم ... "دور از هم" منها شدیم!

 از "تنفر" ... "متنفرم" ...

 "می توانست" اینطور نباشد... "می توانم"  اینطور نباشم ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۰

دنیا مثل شهربازی شده؛

جایزه بازی با آدما؛

یه عروسک دیگه است ...!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۸

خــدایـــا !
بـه مــا پـرواز را بیامــوز
تـا  مــرغ دسـتــــ آمـوز  نشـویـم...
شهـید مهـدی رجب بیـگی 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۶

اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد

صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد . . .

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۳

در مسیر باد بمان

تا بوی مهربانیت

تسخیر کند این شهر پر از بیهودگی را...

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۵۱

 

خنده ام می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.


ای دنیای پر از سراب این را بدان:


اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.


اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.


اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.

اصلا

هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش...

ولی همیشه این را بدان

من، خدا را دارم.

منبع: جملات زیبا مازنی ریکا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۱

گفتم: خسته‌ام    
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::. 

 

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

 

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
     .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.


گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
     .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.


گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.


گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ 
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
    .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109)
::.

 

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

 

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟   
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
     .:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

 

گفتم: دلم گرفته  
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
 .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا  شاد باشن (یونس/58) ::.

 

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله   
گفتی: ان الله یحب المتوکلین
     .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

 

گفتم: خیلی چاکریم!   
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

 

گفتم:...
دیگه چیزی برای گفتن نداشتم.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم
گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. 

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟     
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ 
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
     .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
     .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ...  توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک     
گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:

یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۷

هر وقت خسته شدی به دو چیز فکر کن:
 آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا به تو بخندند
 آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا با تو بخندند …

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۳

هر وقت خسته شدی به دو چیز فکر کن:
 آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا به تو بخندند
 آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا با تو بخندند …

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۸

 

به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد دور کسی بگردی میزنه تو سرت!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۷

 

آرامش

چهار راه رسیدن به آرامش :

1. نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

2. نـگاه کردن به عقب و تشـکر از خدا

3. نـگاه کردن به جلو و اعـتماد به خدا

4. نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۸:۲۶

 

دلم هوس یک دوست قدیمی کرده...
 یک رفیق شش دانگ...
 یک آرام دل،
 کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده...
 و دیگر محک زدن و زیر و رو کردنی در کار نباشد...
 رفیقی که،

 من نگویم و او بشنود...
 
 بخندم و حجم بغض را در خنده ام ببیند...
رفیقی که بگویمش برو،
امـــــــا بـــــــــماند...
 وقتی ماندنش آرامم می کند …

"سید مهدی موسوی"

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۴

کوفی بودن یعنی ، امام رو دوست داشتن ولی در امتحان و فتنه ی " زر و زور و تزویر " رد شدن ...

کوفی بودن یعنی منفعت کوتاه مدتی رو فدای مصلحتی بسیار بزرگتر کردن ...

کوفی بودن یعنی اینکه روز اول تشنه و راه گم کرده به امام رسیدن و سخاوتمندانه سیراب شدن ولی آب رو بر همون امام و خانواده اش بستن ...

کوفی بودن یعنی دوازده هزار دعوتنامه نوشتن ، ولی سی هزار نفر سرباز  رو برای  محاصره کردن او گسیل داشتن ...

کوفی بودن یعنی حرف زدن و پای حرفت نموندن؛  شعار دادن ولی عمل نکردن ؛ عهد بستن ولی پیمان شکستن ...

کوفی بودن یعنی بهترین انسان روی زمین رو دعوت کردن ولی در کنار بدترین و شقی ترین انسانها ایستادن ...

کوفی بودن یعنی قلباً با امام بودن ولی شمشیر بر علیه امام کشیدن ...

کوفی بودن یعنی ...

منبع: گیله مرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۱