هنر و ادبیات

هنر و ادبیات

سلام
قدمتون به روی چشم ^_^
این وب متعلق به شماست.
کپی از مطالب و تصاویر هم آزاد
ممنون از بازنشرتون :)

بایگانی

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم؛

مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند؛

و در میان خواب و بیداری، بر سرشان میکوبیم؛

بعد می فهمیم که خیلی دیر شده ...!

 

 

 

۲۷ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۷

طبق نظریه خویشاوندی زبان ها، سه زبان یونانی، فارسی و ژرمنی زیرمجموعه خانواده بزرگ زبان های هند و اروپایی هستند، بنابراین موارد مشابه ای را می توان در زبان، فرهنگ و ادبیات این ملل مشاهده کرد. یکی ازاین موارد مشابه داستان سه پهلوانان رویین تن آشیل، اسفندیار و زیگفرید در سه شاهکار ادبی ایلیاد، شاهنامه و نیبلونگن است.

ایلیاد اثر هومر شاعر شهیر یونانی است که در سال 750 پیش از میلاد مسیح سروده شده است. در این اثر آشیل قهرمان اساطیری یونان است. در افسانه های یونان آمده است که مادر آشیل با شستن بدن نوزادش در آب مقدس او را رویین تن می سازد، اما از آن جایی که مادراز پاشنه پا آشیل را گرفته و در آب مقدس غسل می دهد این ناحیه آسیب پذیر می ماند.

شاعر بزرگ ایران زمین فردوسی شاهنامه را در سال 980 پس از میلاد به نظم در آورده است. تنها قهرمان رویین تن در این اثر اسفندیار است. اسفندیار نیز برای رویین تن شدن در آب مقدس غسل می کند اما نقطه ضعف اسفندیار چشمان اوست زیرابه هنگام غسل چشمهایش را بسته نگه می دارد.

منظومه نیبلونگن یک حماسه ملی کهن برای مردم آلمان است. این افسانه که 1200 سال پس از میلاد مسیح توسط فردی ناشناس نگاشته شده مجموعه ای  از داستان های پهلوانان ژرمنی است. پهلوان رویین تن این منظومه شخصی به نام زیگفرید می باشد. وی با خون اژدهایی که کشته است خود را می شوید و رویین تن می شود، اما حین شستشو برگی میان دو کتفش می افتد و خون اژدها به آن نقطه نمی رسد و آن ناحیه آسیب پذیر می شود.

نکات قابل تأمل در این داستان ها به قرار ذیل است:

  1. نامیرایی و رویین تنی رویای دیرین بشر است که به ادبیات هم راه پیدا کرده. اما هیچ رویین تنی کامل نیست و نقطه ضعفی دارد که باعث نابودی و مرگ می شود. به عبارت دیگر پذیرش مرگ رویین تن سمبلی از نقاط ضعفی است که در بشر وجود دارد.
  2. هر سه رویین تن در داستان های مذکور از مواد موجود در طبیعت مانند آب و خون جانور رویین تن و نامیرا می شوند اما عامل هلاک هر سه در تمدن بشر است. به طوری که آشیل و اسفندیار با تیر و کمان و زیگفرید با نیزه ساخت بشر کشته می شوند.
  3. اگر به تاریخ نگاشته شدن این سه اثر ادبی نگاه کنیم می توانیم ادعا کنیم که به احتمال زیاد فردوسی تحت تأثیر داستان های حماسی ایلیاد هومر شاهکار شاهنامه را خلق کرده است و نیبلونگن نیز بر اساس دو حماسه پیشتر یعنی ایلیاد و شاهنامه به رشته تحریر درآمده.
  4. از میان سه پهلوان مذکور نکته جالبی در رویین تنی اسفندیار وجود دارد وآن این که اسفندیار چشمهای خود را به هنگام غسل می بندد. این مسأله می تواند استعاره ای به چشم بستن به روی حقایق ونداشتن چشم بصیرت باشد که نقطه ضعفی کشنده برای پهلوان نامیراست.
  5. نکته دیگر آن که در تمام این داستان های اساطیری رویین تنی مختص مردان است و زنان از آن بهره ای ندارند. مردسالاری و نادیده گرفتن حقوق زنان که در غرب منجر به پیدایش جنبش های فمنیستی و آزادی خواهی زنان شد ریشه در همین داستان های اساطیری دارد که زنان در آن  نقش ثانویه داشته و حرفه ای جز اغواگری و یا حفظ حریم خانه ندارند.
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۳

با این که دنیا
پر است از لبخندهایی که
پشت شان غرض و مرض است
لبخندهایی هم وجود دارند
که یخت را آب می کنند
کشف شان کن!!!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۲۱

دنیا قشنگ تر بود اگر

آدمها مثل سایه هایشان صاف و یکرنگ بودند!!

بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...

ادعایشان آدمیت...

کلامشان انسانیت...

رفتارشان صمیمیت...

حال، باید دنبال یکی گشت که

نه آدم باشد...

نه انسان باشد...

نه دوست و رفیق صمیمی...

تنها صاف باشد و صادق...

پشت سایه اش خنجر نباشد برای دریدن...

هیچ نگوید...

فقط همان باشد که سایه اش میگوید: "صاف و یکرنگ"

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۵

در تصاویر حکاکی شده بر سنگ های تخت جمشید،

هیچ کس عصبانی نیست!

هیچ کس سوار بر اسب نیست!

هیچ کس را در حال تعظیم نمی بینید!

در بین این صدها پیکر تراشیده، حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد!

این ها اصالت ما هستند:

مهربانی، خوشرویی، قدرت، احترام، ادب و نجابت

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۰