هنر و ادبیات

هنر و ادبیات

سلام
قدمتون به روی چشم ^_^
این وب متعلق به شماست.
کپی از مطالب و تصاویر هم آزاد
ممنون از بازنشرتون :)

بایگانی

۸۵ مطلب با موضوع «سخنان بزرگان» ثبت شده است

کارل یونگ معتقد بود ما نمی توانیم صفتی را که در خود نداریم در دیگری تشخیص دهیم. به عنوان نمونه اگر شما فردی را خودخواه می دانید، مطمئن باشید شما هم می توانید به همان اندازه خودخواهی نشان دهید. چرا که ما نمی توانیم چیزی را درک کنیم بدون اینکه خود، آن نباشیم
مولانا در کتاب فیه ما فیه آورده است:
اگر در برادر خود عیب می بینی، آن عیب در توست که در او می بینی. عالَم همچون آیینه است؛ نقش خود را در او می بینی. آن عیب را از خود جدا کن. زیرا آن چه از او می رنجی، از خود می رنجی.

 

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۳:۴۳

اگر زمان منتظر ما می‌ایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقص‌های کمتری را تجربه می‌کردیم. نمی‌دانم زندگی بدون واژه‌ی «افسوس» چه شکلی خواهد بود! شیرین‌تر است یا مزه‌ی یکنواختی دارد!؟

برگرفته از کتاب تنهایی پر هیاهو

اثر بهومیل هرابال

 

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۸

اگر روی صندلی قربانی نشسته اید و علت بدبختی های تان را

همسر نادان، رئیس بداخلاق، عوامل بد ژنتیکی، سیاسی و اجتماعی می دانید، و مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازید، شما در وضعیتی هستید که از آن رهایی نخواهید داشت و به بن بست رسیده اید. مگر اینکه صندلی خود را عوض کرده روی صندلی مسئول بنشینید.

دکتر اروین دی یالوم

۲۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۲۲

تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید، متمرکز کنید. 

پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند، نمی سوزانند.

«الکساندر گراهام بل»

 

۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۲

مرا با حقیقت بیازار

اما هرگز با دروغ

آرامم نکن!

 

برگرفته از رمان جان شیفته اثر رومن رولان

 

۱۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۵۳

مادربزرگم می‌گوید:

قلب آدم نباید خالی بماند، اگر خالی بماند؛

مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند ...

 

«نادر ابراهیمی»

 

 

۳۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۶ ، ۱۹:۳۱

زندگی یک هدیه است؛

به ما حق ویژه، فرصت و مسؤولیت می‌دهد؛

باید به ازای آن، چیزی بازگردانیم و آن خودِ اصلاح ‌شده ماست.

«تونی رابنیز»

 

۱۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۳۴

اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد؛

زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیتت، مقامت و …

هر چه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد؛

و اکنون که «آهنگ خدا» کرده‌ای، ذبح کن؛

گوسفند را هم از آغاز تو خود انتخاب مکن، بگذار خدا انتخاب نماید و آن را، به جای اسماعیلت، به تو ارزانی کند.

 

برگرفته از کتاب حج دکتر علی شریعتی

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۵۰

به یکدیگر مِهر بورزید‌‌ اما از مِهر بَند نسازید؛

بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روح های شما ...

«جبران خلیل جبران»

 

۱۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۶

این روزها مردم؛

قیمت همه چیز را می دانند؛

ولی ارزش هیچ چیز را نمی دانند ...

"اسکار وایلد"

 

 

 

اسکار وایلد، نویسنده و شاعر ایرلندی (1900-1845)، در دوران زندگی اش آثار جاودانه ای را خلق کرد. سخنان زیبای اسکار وایلد در کنار کتاب هایش دلیل شهرت و محبوبیت او می باشد. مشهورترین اثر وی مجموعه داستان های شاهزاده خوشبخت (و پرستوی کوچولو) است.

 

۱۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۹

همیشه فکر می کردم بدترین چیز زندگی این است که در تنهایی تمام شود.

اما بدترین چیز، تمام شدن زندگی در میان مردمی است که به تو احساس تنهایی می دهند.

"رابین ویلیامز"

 

 

۱۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۳:۱۵

ما آدمها دو سبد با خودمون داریم...

یکی جلومون آویزونه، یکی هم پشتمون.

نکات مثبت و خوبی هامونو میندازیم تو سبد جلویی، عیبهامونو تو سبد پشتی.

وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم، فقط دو چیزو می‌بینیم:

خوبیهای خودمون و عیبهای نفر جلویی.

 

"پائولو کوئیلو"

 

 

۱۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۶ ، ۱۴:۳۴

آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند:

اول این که توسط استادان بوجود آمده اند

دوم این که تعدادشان کم است

پس: شما گنج پر ارزشی هستید؛

زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید.

«آگ ماندینو»

 

۱۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۵

کلاس اول دبستان، یزد بودم 
سال ١٣٤٠، وسطای سال
اومدیم تهران
یه مدرسه اسمم را نوشتند،
شهرستانی بودم،
لهجه غلیظ یزدی و گیج 
از شهری غریب
ما کتابمان دارا آذر بود 
ولی تهران آب بابا 

معضلی بود برای من، 
هیچی نمی فهمیدم 
البته تو شهر خودمان هم
همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود ولی با سختی و بدبختی

درسکی می خواندم.

تو تهران شدم شاگرد تنبل کلاس 
معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم 
که شد دشمن قسم خورده من 
هر کس درس نمی خواند می گفت: می خوای بشی فلانی و

منظورش من بینوا بودم
با هزار زحمت رفتم کلاس دوم
آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان
همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی میخوردم که

یادم نرود کی هستم!!

دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد.......

کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان
لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود،
او را برای کلاس ما گذاشتند،
من خودم از اول رفتم ته کلاس نشستم. می دانستم جام اونجاست 

درس داد، مشق گفت که برای فردا بیارین. 
انقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم 
ولی می دانستم نتیجه تنبل کلاس چیست فرداش که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشق ها..
همگی شاخ در آورده بودیم 
آخه مشقامون را یا خط میزدن یا پاره می کردن ،
وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم،
دستام می لرزید 
و قلبم به شدت می زد.
زیر هر مشقی یه چیزی مینوشت ,
خدایا برا من چی می نویسه؟
با خطی زیبا نوشت: 


عالی

باورم نمی شد
بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود
لبخندی زد و رد شد سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم به خودم گفتم هرگز نمی گذارم بفهمد من تنبل کلاسم به خودم قول دادم بهترین باشم...
آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد
همیشه شاگرد اول بودم وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم

یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد.

چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم؟؟؟؟
به ویژه ما 
پدران، مادران، معلمان، استادان، مربیان، رئیسان و ...


خاطره ای از
استاد محمد شاه محمدی 
استاد مدیریت و روانشناسی

۱۸ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۵۲

چیز های خوب به سراغ کسانی

 می روند که باور دارند،

چیزهای بهتر به سراغ کسانی

 می روند که صبر می کنند، 

و بهترین چیزها به سراغ کسانی

 می روند که تلاش می کنند و

هیچ گاه

تسلیم نمی شوند

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۸

اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی
بوته ای در دامنه ای باش
ولی بهترین بوته ای باش که در کناره راه می روید


اگر نمی توانی درخت باشی، بوته باش
اگر نمی توانی بوته ای باشی، علف کوچکی باش
و چشم انداز کنار شاه راهی را شادمانه تر کن


اگر نمی توانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش
ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه!

همه ما را که ناخدا نمی کنند، ملوان هم می توان بود
 

در این دنیا برای همه ما کاری هست
کارهای بزرگ و کارهای کمی کوچکتر

و آنچه که وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست


اگر نمی توانی شاهراه باشی، کوره راه باش
اگر نمی توانی خورشید باشی، ستاره باش
با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند
هر آنچه که هستی، بهترینش باش!

"
داگلاس مالوچ"

۲۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۱۷

من می خواهم بدانم که ... راستی راستی

زندگی یعنی این که توی یک تکه جا ...

هی بروی و برگردی تا پیر شوی و دیگر هیچ؟!...

یا این که طور دیگری هم...

توی دنیا می شود زندگی کرد؟ ...

برگرفته از کتاب ماهی سیاه کوچولو 

نوشته ی صمد بهرنگی

۲۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۴

در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،

برخیز تا بگریند ...

 

"کوروش کبیر"

 

 

 

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۴:۱۷

سلیمان باش و دستور بده!

به خشمت بگو : برو آن طرف بایست. برو و بر سر تکبرم خالی شو.

به قهرت بگو: شما بفرمایید و بین من و جناب دروغ قهر برقرار کنید.

به دیو درونت قاطعانه بگو: نـــــــــه ، من غلام تو نیستم. تو غلام منی!

مانند سلیمان مُلک وجودت را فرمانروایی کن!

"الهی قمشه ای"

 

۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۱۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۱۸

لبیک یا حسین (علیه السلام) یعنی: ما اینجا خواهیم ماند و ندای ما خواهد ماند که آمریکایی ها آن را بفهمند آمریکایی ها نمی دانند لبیک یا حسین یعنی چه یعنی این که در معرکه جنگ حاضر باشی هر چند تنها باشی و هر چند مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم کرده باشند و تو را تنها گذاشته باشند یعنی تو و مالت و زن و فرزندانت در این معرکه جنگ باشید یعنی مادر، فرزندش را به میدان جنگ بفرستد و هنگامی که فرزندش شهید شد و سرش بریده شد و به سوی مادرش انداخته شد مادرش آن را به خانه برده، خاک و خون را از آن پاک کرده و به او بگوید: از توراضی هستم!

خداوند رو سفیدت کند همانطور که مرا در روز قیامت و نزد فاطمه زهرا (س) رو سفید کردی! این است معنای لبیک یا حسین! یعنی مادر و خواهر و زن می آید تا شوهر یا برادر یا فرزندش را لباس رزم بپوشاند و او را راهی میدان جنگ کند، یعنی زینب، جواز مرگ و شهادت را به برادرش حسین تقدیم کند و با این کلام سخن را خاتمه می دهیم تا جهانیان آن را بشنوند و این گونه نیست که فقط کفن پوش باشیم بلکه ما کفن پوش و سلاح به دست خواهیم بود.                       

و در پایان اینکه لبیک یا حسین ...

«سید حسن نصر الله»

 

 

۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۴