هنر و ادبیات

هنر و ادبیات

سلام
قدمتون به روی چشم ^_^
این وب متعلق به شماست.
کپی از مطالب و تصاویر هم آزاد
ممنون از بازنشرتون :)

بایگانی

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

گاهی اصلا راهی وجود نداره و

شخص باید دیوارا رو بشکونه و

راهشو از بین چوب ها باز کنه تا

به جایی که میخواد بره برسه

"لوسی مود مونتگومری"

 

 

لوسی مود مونتگومری نویسنده معروف کانادایی در 30 نوامبر 1874 در جزیره 

پرنس ادوارد دیده به جهان گشود. وقتی 21 ماهه بود مادرش را بر اثر بیماری سل

از دست داد. پدرش نیز در هفت سالگی او را ترک کرد و حضانتش را به پدر و مادربزرگش سپرد. 

آن دو رفتار سخت گیرانه ای با لوسی داشتند و او اغلب اوقات تنها بود و همین تنهایی

به خلق دوستان و دنیاهای خیالی ذهن و تقویت قوه ی تخیلش کمک کرد. این نویسنده کانادایی

بیشتر به خاطر مجموعه رمان هایش شناخته می شود که با رمان آن شرلی در گرین گیبلز آغازشد

وی در سال 1942 درگذشت.

۱۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۲۶

تا لحظه ی شکست

به خدا ایمان داشته باش...


خواهی دید که

 آن لحظه هرگز نخواهد رسید...

 

۱۳ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۵

گفت: "دیوانگی شاخ و دم ندارد. وقتی آدم با آدم های دیگر شباهت نداشته باشد، دیوانه محسوب می گردد."
گفتم: "اگر همه مردم دیوانه بودند ، تا حالا همدیگر رو خورده بودند."
گفت: "نکته همین جاست که آفت عالم و بلای جان بنی آدم همیشه نیم عقلا و نیم دیوانگان بوده اند . و الا از آدم تمام عاقل و تمام دیوانه – اگر فرضا پیدا شود – هرگز سر سوزنی آزار نمی رسد."

دارالمجانین | محمدعلی جمالزاده  (1376-1270)

 

 

 

۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۵۶

تا حالا شده مطلبی رو که بارها شنیدید و خوندید و به قول معروف کلیشه ای شده چنان با شیوه ای نوین و جدید نمایش داده بشه که شیفته اون بشید و براتون کاملا تازگی داشته باشه انگار که تازه اولین باره این مطلب رو دیدید. به این روش میگن آشنایی زدایی.

این شیوه در ادبیات با استفاده از فنون مختلف مثل پارادوکس یا متناقض نما، گروتسک، عوض کردن زاویه دید، ایجاد پرش های مکانی و زمانی در روایت داستان و استفاده از سمبل ها و نمادهای گوناگون انجام میشه. هر چقدر این فنون بهتر به کار گرفته بشه،  داستان برای مخاطب زیباتر و جذاب تر میشه. انگار که نویسنده بر سر راه خوانندگانش مانعی گذاشته تا قادر نباشند به راحتی پیام داستان رو دریافت کنند. در واقع خواننده در درک مطلب به زحمت می افته و تلاش می کنه تا مفهوم رو از لابلای سمبل ها و نمادهای مختلف بیرون بکشه و وقتی  موفق به رمزگشایی میشه، شیرینی دریافت براش دو چندان میشه و از متن لذت می بره. اما اگه نویسنده  پیام داستانشو خیلی راحت و بدون زحمت در اختیار مخاطبانش بگذاره اون اثر فاقد زیباییه و قطعا مورد پسند واقع نمیشه. پس آشنایی زدایی و هنجارگریزی در ادبیات نقش بسیار مهمی ایفا می کنه.

اما مطلبی که می خوام بگم اینه که آشنایی زدایی در زندگی روزمره ما هم لازم و ضروریه. با آشنایی زدایی و عادت ستیزی می تونیم از یکنواختی و کسالت زندگی و اثرات سوء اون خلاص بشیم. به عنوان مثال ممکنه در نماز خوندن دچار یکنواختی بشیم که نتیجش کاهلی در نماز. در این جور مواقع لازم نیست از فنون پیچیده ای استفاده کنیم. عوض کردن جای نماز خوندن، یا خریدن جا نماز یا چادر نماز جدید یا استفاده از عطر می تونه روش های خوبی برای آشنایی زدایی باشه. یا مثلا اگه همیشه از یک مسیر خاص برای رفتن به دانشگاه یا محل کارمون استفاده می کنیم می تونیم برای تنوع مسیرهای جدید رو امتحان کنیم یا با وسیله های نقلیه متفاوتی سفر کنیم. حتی گاهی خریدن یک ماگ خوشرنگ  یا یه گلدون کوچیک می تونه روحیمونو عوض کنه و بهمون انرژی دوباره بده.

به قول سهراب

"زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود"

 

 

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۶