گفتند
خانه ی تو در مسیر رودخانه است
و من سوار بر قایقم پارو زدم
کم کم نیزارها، مرغ آبی ها محو شدند
جیغ مرغ های دریایی و سوت کشتی ها
جای آواز قورباغه را گرفتند
گفتند
خانه ی تو آن طرف دریاست
قایق من کوچک بود و خسته
قلبم اما برای تو بزرگ و تپنده
قایق را رها کردم
و دل به دریا زدم
"محسن حسینخانی"