اگر دروغ رنگ داشت...
يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ
اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید؛ ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود.
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند.
اگر براستی خواستن توانستن بود؛
محال نبود وصال!
و عاشقان که همیشه خواهانند؛
همیشه می توانستند تنها نباشند.
اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد؛
تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ...
و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.
اگر غرور نبود؛
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمی گفتند؛
و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان جستجو نمی کردیم.
اگر دیوار نبود؛ نزدیک تر بودیم؛
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم
و هر عادت مکرر را در میان زندان حبس نمی کردیم.
اگر خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم هیچ رنجی بدون گنج نبود ...
ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند.
اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛
تا دیگران از سر جوانمردی؛
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان صفا و سادگی می مرد ....
اگر همه ثروت داشتند.
اگر مرگ نبود؛
همه کافر بودند؛
و زندگی بی ارزشترین کالا یود ترس نبود؛
زیبایی نبود؛ و خوبی هم شاید اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه می گریستیم ومی خندیدیم؟
کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟
آری بی گمان پیش از این ها مرده بودیم ....
اگر عشق نبود اگر کینه نبود؛
قلب ها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند.
اگر خداوند؛
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد
من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو می کردم
و تو نیز هرگز ندیدن مرا
آنگاه نمیدانم براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت؟
"دکتر شریعتی"
۹۴/۰۳/۱۷
وبلاگ رسمی گروه هنر و تو : http://honaroto.blog.ir/
وبلاگ زیر مجموعه سینمایی هنر و تو ، نشریه دیجیتالی فیلیک : http://flickmag.blog.ir/